چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: ریزدگردهای خوزستان، تحولات انقلاب اسلامی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های صبح چهارشنبه-۱۵ بهمن-جای گرفتند.

روزنامه شرق در ستون سرمقاله اش به قلم روزبه کردونی با تيتر«خوزستان و مساله ریزگردها» نوشت:روزنامه شرق؛۱۵ بهمن

مساله ریزگردها و آلودگی هوا بار دیگر استان خوزستان، اهواز و مردم این شهر را در تیتر اخبار کشور قرار داده است. البته چندی پیش نیز نشریه تایم به نقل از موسسه کوارتز، شهر اهواز را به‌عنوان آلوده‌ترین شهر جهان اعلام کرده بود. در گزارش موسسه کوارتز، میزان آلودگی شهرها براساس میزان (PM١٠) محاسبه شده ‌است. («PM١٠»‌ها در زمره ذرات جامد آلوده‌کننده هوا هستند که دارای قطر کمتراز ١٠میکرومتر هستند).

طبق گزارش موسسه کوراتز (به نقل از سازمان جهانی بهداشت) درحالی که میانگین جهانی ذرات PM١٠، ٧١ و میانگین کشوری این ذرات در ایران ١٢٣ است، میزان ذرات معلق در هوای شهر اهواز حدود ٣٧٢ است که این عدد پنج‌برابر متوسط جهانی و ١/٥برابر متوسط کشوری است. همین‌جا باید اضافه شود که طبق دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت، میزان قابل‌قبول PM١٠ در شهرها باید حدود ٢٠میکروگرم در مترمکعب باشد که به این ترتیب مشخص است ذرات جامد آلوده‌کننده هوا در اهواز بیش از ٢٠برابر حد مجاز است. تاثیر PM١٠ بر سلامتی، از تاثیر مخرب بر مغز تا سرطان ریه، آسم، برونشیت، حمله قلبی، افزایش فشار خون و کاهش سطح اکسیژن را دربرمی‌گیرد. در حوزه اجتماعی هم تبعات سنگینی دارد و بر گروه‌های خاص نظیر کودکان و سالمندان اثر بیشتری دارد.

با این وصف وقتی اعلام می‌شود اهواز آلوده‌ترین شهر دنیاست و ذرات آلوده در این شهر ٢٠برابر بیشتر از حد مجاز است، به‌این معنی است که سلامتی شهروندان اهوازی نیز در خطر جدی قرار دارد. برخی اخبار و گزارشات درخصوص استان خوزستان و شهر اهواز هم این نگرانی‌ها را تشدید می‌کند. برای مثال اعلام شده است بیشترین آمار مرگ‌ومیر در استان خوزستان ناشی از بیماری‌های قلبی است و سازمان ثبت‌احوال کشور نیز خوزستان را در زمره استان‌هایی که بیشترین مرگ غیرعمد (بیماری‌های قلبی و عروقی، سرطان و تومورها، بیماری‌های تنفسی و دستگاه عصبی) را دارا هستند معرفی کرده است.  با توجه به اهمیت موضوع از همان آغاز‌به‌کار دولت تدبیر و امید با حساسیت ویژه رییس‌جمهور محترم، موضوع آلودگی هوا در استان خوزستان در دستور کار دولت قرار گرفته است و ضمن تشکیل کارگروه‌های ویژه، سیاست‌ها و تدابیر متعددی برای مواجهه با این چالش زیست‌محیطی اتخاذ شده است.

دولت به‌ویژه سازمان محیط‌زیست و استانداری خوزستان ضمن پیگیری اجرای طرح‌های مقابله با گردوغبار و تخصیص بودجه ملی برای این منظور، رایزنی با کشورهای همسایه را نیز در دستور کار قرار دادند. در وزارت رفاه هم با توجه به تبعات اجتماعی آلودگی هوا و تاثیرات مخرب آن بر اقشار خاص (نظیر سالمندان و کودکان) با تاکید دکتر ربیعی برنامه‌های متعددی به‌منظور افزایش آگاهی سالمندان از تبعات ریزگردها و همچنین بررسی آسیب‌های اجتماعی مرتبط با آلودگی هوا در حال اجراست.  در این میان موضوع بسیار مهمی که درخصوص میزان PM١٠ در شهر اهواز باید مورد توجه باشد، افزایش چشمگیر آن ظرف مدت ١٠سال گذشته است. طبق آمار بانک جهانی، میزان PM١٠ در شهر اهواز در سال ١٩٩٩، حدود ٨٠میکروگرم‌برمترمکعب بوده است. مقایسه این رقم با عدد اعلام‌شده در سال ٢٠٠٩ (٣٧٢) نشان می‌دهد که در یک بازه زمانی ١٠ساله میزان آلودگی هوا در شهر اهواز ٤/٥برابر شده است و محیط‌زیست کشور در بازه زمانی ٢٠٠٦ تا ٢٠١٢ از رتبه هشت به رتبه ٢١ نزول کرده است نکته آخر اینکه برای بحران‌های زیست‌محیطی راهکار سریع دولتی وجود ندارد. شکل‌گیری عزم ملی و دخالت گروه‌های ذی‌ربط و ذی‌نفع در فرآیند سیاستگذاری، شانس موفقیت سیاست‌ها را افزایش می‌دهد.

  • بوقچی‌های اجاره‌ای

حسین شمسیان در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان؛۱۵ بهمن

بعضی تیم‌های فوتبال برای تهییج تماشاگران در مسابقات افرادی را استخدام می‌کنند تا در طول مسابقه با بوق و طبل و کف زدن، هیاهو کنند و با ایجاد جو روانی به تیم خود کمک کنند. این افراد که به «بوقچی» معروفند حتی گاهی که تیم شکست بدی می‌خورد، باز هم وظیفه دارند سروصدا کنند و نگذارند تماشاگران اعتراض‌ کنند، حتی گاهی برای تغییر جو میدان، به بازیکنان تیم مقابل ناسزا می‌گویند! و بالاتر از آن بعضی وقت‌ها فرمان آشوب در ورزشگاه را هم صادر می‌کنند! این رفتار از دنیای فوتبال به دنیای سیاست هم سرایت کرده است و سیاسیون هم با استخدام چنین افرادی می‌کوشند فضای جامعه را مدام هیجانی کنند!  کار به آنجا رسیده که سخنرانان، سخنان خود را با کف زدن حضار تنظیم کنند و حتی اگر سخنی از رفراندوم در یک همایش اقتصادی گفته شود، بوقچی‌ها کار خود را به خوبی انجام دهند! اما چرا و به چه دلیل وجود این هیاهوکنندگان- که از سطح بوقچی‌های محفلی معروف به سایت و روزنامه و... توسعه یافته‌اند- ضروری است؟ و چه عایدی برای استخدام‌کنندگان آنها دارد؟

واقعیت این است که در فضای آرام، مجال اندیشیدن برای مردم فراهم است و آنها می‌توانند به درستی همه چیز را تبیین کنند، اما در شور و هیاهو کسی یادش از گذشته نمی‌آید و وعده‌ها و قول‌‌های پیشین به طاق نسیان زده می‌شود، به خصوص وقتی در یک کار سازمان‌دهی شده، چند فحش هم به تیم حریف و داور و زمین و زمان داده شود دیگر چنان گرد و غبار به پا می‌شود که هیچ چیز دیده نمی‌شود! و البته قیمت و نتیجه این کارها نه برای بوقچی‌ها و نه برای استخدام‌کنندگانشان مهم نیست!

قابل انکار نیست که مهمترین و اصلی‌ترین وعده‌های دولت یازدهم، بهبود سریع اوضاع معیشتی و فضای کسب و کار و در یک کلام ساماندهی اقتصادی بود، آن هم در اوضاعی که جناب دکتر روحانی در مناظره‌های انتخاباتی، رسما اعلام می‌کرد70 درصد مشکلات کشور، نه به دلیل تحریم‌ها، بلکه به دلیل سوء مدیریت اجرایی است.

پیروزی در انتخابات فضا را از شعار و انتقاد به میدان عمل تغییر داد و ناچار باید برای پاسخگویی به آن شعارها و مطالبات به حقی که در پی آن شعارها در مردم ایجاد شده بود اقدامی عملی می‌شد. اما چنین شد؟

شاید هرگونه ارزیابی از سوی نگارنده یا هر تحلیلگر دیگری بلافاصله و بر اساس سنت معمول بوقچی‌های استخدامی، با انگ ضدیت و مخالفت با دولت نواخته شود! اما واقعیت امروز فضای کسب و کار و بی‌برنامگی دولت در عرصه اقتصاد به گونه‌ای است که حتی صدای بسیاری از افراد و رسانه‌های نزدیک دولت را هم بلند کرده است. به این نمونه‌ها توجه کنید:

1- حدود بیست روز قبل محمد عطریانفر، عضو مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی، به روزنامه آرمان گفته بود: «امنیت معیشتی و امنیت خاطر مردم در زمینه اقتصادی، نکته مهمی است. به صرف اینکه دولت اعلام کند تورم را کنترل کرده‌ایم یا رشد اقتصادی افزایش پیدا کرده است، امنیت خاطر مردم فراهم نمی‌شود. مردم باید اقدامات عملی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشتی خود را به صورت عینی و ملموس مشاهده و درک کنند. متاسفانه دولت آقای روحانی هنوز نتوانسته در عمل این باور را در بین مردم به وجود آورد». این سخنان مربوط به همان روزهایی است که دولتی‌‌ها مدام از رشد 4، 5 درصدی اقتصادی و کاهش تورم به 16 درصد سخن می‌گفتند!

2- پنج روز قبل‌تر از این سخنان، دکتر راغفر در نوشتاری که در روزنامه شرق منتشر شد، بر بی‌برنامگی دولت در عرصه اقتصاد تاکید کرده و نوشته بود: «بی‌برنامگی دولت و تمرکز تمام برنامه‌های آن بر روی مذاکرات، موجب بالا رفتن تورم و فشار اقتصادی بر مردم شده است... می‌توان گفت دولت با تکیه بیش از اندازه به روشن شدن نتایج مذاکرات هسته‌ای، تمام راه‌های کنترل تورم را رها کرده و حتی علیه برنامه‌های خود گام برمی‌دارد. اصولا برای کنترل تورم دو راه وجود دارد؛ یکی کنترل نرخ ارز در دامنه‌ای خاص از نوسانات و سیاست‌گذاری بر اساس آن یا نگاه داشتن تورم در نقطه‌ای خاص و تعیین سیاست‌های پولی و ارزی در راستای آن.

به نظر می‌رسد دولت تمام اینها را رها کرده و با تکرار سیاست‌های نادرست گذشته، عملا جامعه را در مارپیچ تورمی قرار داده است.

مارپیچی که نتیجه‌ای نخواهد داشت جز فقر و اختلاف طبقاتی بیشتر.»! این سخنان همان روزها با واکنش‌های تندی مواجه شد و سعی و تلاش از سوی بوقچی‌ها این بود که آنها- و سخنان مشابه- را معادل سیاه‌نمایی علیه دولت قلمداد کنند!

3- اما وقتی در آخرین روزهای دی ماه، دولت «همایش اقتصاد ایرانی» را برگزار کرد، و در آن رئیس‌جمهور محترم به جای فکر و اندیشه اقتصادی، از رفراندوم سخن گفت، معلوم شد که بی‌برنامگی اقتصادی دولت تا چه حد است! دکتر مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی پس از آن جلسه با انتقاد از برگزاری چنین همایشی گفته بود: «دولتی با آن همه شعار تبلیغاتی، در نیمه دوره مسئولیت خود، همایش اقتصادی برگزار می‌کند. به اعتقاد من برگزاری چنین کنفرانسی بدین معناست که دولت برنامه‌ای برای اقتصاد کشور ندارد و این را به رسمیت شناخته و اعلام کرده است و در حالیکه این همه دانشگاه و مرکز پژوهشی وجود دارد، خود نهاد ریاست جمهوری تصدی برگزاری این همایش را برعهده می‌گیرد... وقتی به اسامی ارائه‌دهندگان مقالات نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که همه از طیف و گروه خاصی هستند. ماجرا این است که از این طریق آبی برای اقتصاد ایران گرم نمی‌شود... نمی‌توان به مردم گفت شرایط خطیر است اما در رفتار دولت ردی از این خطیر بودن مشاهده نشود. اگر اقلام منابع و مصارف دولت را نگاه کنیم می‌بینیم دولتی که به مردم سخت می‌گیرد آن هم با این رویه‌ها، نان را در ماه‌های پایانی سال 30 درصد گران می‌کند... وقتی به مصارف بودجه عمومی در سال 94 نگاه می‌کنیم به نسبت پیش‌بینی عملکرد سال 93، مصارف دولت  33/7 افزایش یافته است! اسم این بودجه را هم گذاشته‌اند بودجه انقباضی!»

اینها و موارد متعدد مشابه تنها نمونه‌هایی از ابراز نگرانی اساتید و صاحبنظران نسبت به عملکرد و در اصل بی‌عملی دولت در حوزه اقتصادی است. اما ممکن است باز هم عده‌ای به این حرف‌ها به روش‌‌های مختلف خرده بگیرند!  پس به نمونه عینی دیگری باید اشاره کرد تا جای تردیدی باقی نماند.

4- آبان 92 و در روزهایی که هنوز تب تبلیغات انتخاباتی تن دولت را رها نکرده بود، رشد بورس 113 درصد اعلام شد و رئیس‌جمهور محترم و دولتیان و رسانه‌ها به طرق گوناگون مردم را به سرمایه‌گذاری در بورس دعوت کردند. مردم به این دعوت رئیس‌جمهور اعتماد کردند و سرمایه قابل توجهی در بورس جمع شد. اما اندکی بعد طوفان سقوط بورس آغاز شد به گونه‌ای که سرمایه سهامداران طی 6 ماه نیمی از ارزش خود را از دست داد و مردمی که نصف سرمایه‌شان را از دست داده بودند مستاصل و حیران منتظر اقدام و دخالت دولت ماندند اما هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد و پس از آنکه بر اساس برخی آمارها 165 هزار میلیارد تومان سرمایه مردم از بین رفت دولت به تعیین سقف برای فروش سهام دست زد! راهکار بی‌سابقه‌ای که در هیچ یک از بورس‌های جهان سابقه نداشت و ظاهرا دلیل وضع آن، جلوگیری از گسترش معاملات و فروش سهام متوسط سهامداران و سقوط بیشتر بورس بود! این رفتار و موارد مشابه آن، یعنی رها کردن مردم و چشم‌ بستن بر روی مشکلات آنها یعنی از دست رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی و اجتماعی در نهایت بی‌عملی و بی‌برنامگی!

اما در این بین بوقچی‌های دولتی چه می‌کنند؟! آنها وظیفه دارند در هر شرایطی جو درست کنند و هیاهو کنند تا مردم متوجه نشوند چه اتفاقی رخ داده و در حال رخ دادن است! چه کوتاهی‌هایی شده و چه هشدارهایی نادیده گرفته شده و در اثر نادیده گرفتن آنها چه بر سر مردم می‌آید؟! و این‌گونه است که آنها که خود آلوده به انواع و اقسام مفاسد اقتصادی و سیاسی هستند، ناگهان مدافع مبارزه با فساد می‌شوند! روزنامه‌هایی که به اقرار صریح مفسدان اقتصادی مبالغ کلان از آنها پول گرفته بودند، ترازوی عدالت بدست می‌گیرند تا به واسطه حکم قانونی دادگاه- که کیهان از سال‌ها قبل مطالبه آن را داشت- هم گذشتگان را سراسر لجن‌مال کنند و هم اربابان و خود را تطهیر و پاکیزه! آنها می‌کوشند فراموش شود نماینده و سخنگوی چه کسانی هستند و چه جریانی پشت این هیاهو است اما مردم فراموش نمی‌کنند! فراموش نمی‌کنند که سکان‌داران غارت‌ بیت‌المال در ماجرای کرسنت که سرمایه ملت را به یک چهاردهم قیمت واقعی و به مدت 20 سال فروختند چه کسانی بودند و حتی حاضر نیستند بابت زیان دستکم 35 میلیارد دلاری آن از مردم عذرخواهی کنند! فراموش ‌کنند که در ماجرای پترو پارس و در آغاز دهه هشتاد 8 میلیارد دلار  رانت در اختیار عوامل یک حزب معروف قرار گرفت! فراموش نمی‌کنند که بابک زنجانی از رانندگی چه کسی به کجا رسید و چه کسی بود که مدال ملی به او اهداء کرد! و آنگونه که این روزها مطرح است به چه کسی در انتخابات ریاست‌جمهوری 5 میلیارد کمک بلاعوض! تقدیم کرده است! و فراموش نمی‌کنند که یک مدیر دولتی با سرمایه‌ای به مراتب بیشتر از هزار میلیارد تومان عضویت و در هیئت‌مدیره ده‌ها بنگاه سکان اقتصادی مهمی را در دولت دارد و... طبیعی است که در چنین شرایطی نمی‌توان از آنان توقع اقتصاد مقاومتی داشت. بوقچی‌ها باید هم گذشته را بپوشانند چون قوه قضائیه در وقت خود به پرونده تخلفات آنها و  کسانی که شرکای خارجیشان سال‌هاست در زندانند رسیدگی نکرد و آنها امروز طلبکار نظام شده‌اند و با جرات به کارشان ادامه می‌دهند و به بوقچی‌هایشان فرمان می‌دهند هیاهو کنند و نگذارند تا مثلا؛  رانت 650 میلیون یورویی (3 هزار میلیارد تومانی) به نورچشمی‌ها دیده شود!

بوقچی‌ها به کارشان مشغولند! به طبل می‌کوبند، در شیپور دروغ و لجن‌پراکنی می‌دمند، خطاها و پلشتی‌ها را می‌پوشانند... اما هم خدا می‌بیند و هم مردم می‌فهمند، صدای حقیقت همیشه از صدای بوقچی‌ها بلندتر است.

  • آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران؛ ۱۵ بهمن

ممکن است عامه مردم چیزی از بحث‌های تخصصی علوم و فناوری جدید ندانند، اما با مفهوم و مباحث کلی آن و پیشرفت عمومی در این عرصه بیگانه نیستند. از هر کس بپرسید خواهد گفت که ایران طی سالیان اخیر در علم و تکنولوژی‌های روز موفقیت‌های چشمگیری حاصل کرده است. رشد علمی ایران در رشته‌های مختلف و خصوصاً در نانو قابل مقایسه با رشد فناوری هسته‌ای است که امروز خودی و بیگانه، بلکه دوست و دشمن به آن معترفند و آن را نمونه‌ای از تحقق اراده و خواست یک ملت می‌دانند. هم انرژی هسته‌ای، نانو و بایو تکنولوژی و امروز حوزه هوا و فضا به این دلیل رشد کرده‌اند و مسیرشان با موفقیت قرین شده است که هم مردم، هم دانشمندان و هم حاکمیت به اتفاق نظر رسیده‌اند که با صرف انرژی و سرمایه، این علوم را از کتاب‌ها و کلاس‌ها بیرون بکشند و با آن توسعه پایدار و دانش‌بنیان کشور را رقم بزنند.

امروز و در آستانه سی و ششمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ملت ایران فناوری‌های نوین، بیش از هر چیز، یک گفتمان عمومی مشترک در متن جامعه است که نشان‌ می‌دهد یک وفاق و همدلی و همراهی - بلکه اجماع - میان مردم و دانشمندان و حکومت به وجود آمده است. اتفاقاً تجربه بشری نشان می‌دهد که اجماع و اتفاق مهم‌ترین زمینه برای توسعه پایدار یک سرزمین و با دوری از خام فروشی منابع زیرزمینی است. پرچمداری، نظارت‌ها و حمایت‌های مکرر و جاری رهبر فرزانه انقلاب از فرایند توسعه علمی کشور و اشارات فراوان مقام‌ها و مسئولان دولتی، نشانه‌ای آشکار از عزم قاطع نظام جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت در عرصه‌های علم و تکنولوژی است. اخیراً رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه «دستاوردهای علم و فناوری کشور در حوزه نانو» بازدید داشتند و از فعالیت‌های انجام شده در این حوزه اعلام رضایت کردند و توجه به نقاط قوت در این زمینه را برای تسری به سایر حوزه‌های علم و تکنولوژی مفید دانستند. ایشان به چند مورد اشاره کردند: «ثبات مدیریت» که با ایجاد چتر حمایتی از این حوزه به دست آمده، «برنامه‌ریزی دقیق» که با همت مسئولان و دانشمندان صورت گرفته و «فرهنگ‌سازی و گفتمان‌سازی» که با اراده و انگیزه عمومی و برنامه‌ریزی به دست آمده.

 این سه عامل را اگر به سایر حوزه‌ها نیز تسری دهیم، نه فقط در علوم و فناوری‌های نوین- مثل نانو یا فناوری هسته‌ای- زیست فناوری و هوا و فضا بلکه در زمینه‌های دیگر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز به موفقیت دست خواهیم یافت و از بحران‌ها و چالش‌ها سر سلامت بیرون خواهیم برد. اگر میان دولت و ملت، اگر میان جامعه و حاکمیت اتفاق نظر وجود داشته باشد، با اقتدار و به سلامت می‌توانیم مسائل‌مان را با دنیا حل کنیم و از کنار همین وفاق می‌توانیم از پس چالش‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست ‌محیطی بربیاییم.

امروز شرایط جدید نفت، اقتصاد جهان را دستخوش تحولاتی اساسی کرده که نخستین نشانه‌های آن در کشورهای نفت‌خیز، از جمله کشور ما خود را نشان می‌دهند. از پیش، بسیاری نخبگان و پیشاپیش رهبر معظم انقلاب در این خصوص هشدار داده بودند و از پس همین هشدارها بحث‌هایی را در زمینه تقویت پایه‌های اقتصاد دانش‌بنیان، به عنوان یکی از جایگزین‌های پایدار نفت در انداخته بودند، شرایطی که امروز پیش آمده، از هر حیث بد باشد، لااقل از این جهت فایده دارد که موجب بروز حساسیت در متن جامعه می‌شود و زمینه را برای ایجاد گفتمان جایگزین، فراهم می‌کند. امروز صحبت درباره اقتصاد دانش‌بنیان، بیش از دیروز شنونده دارد. نه فقط مسئولان ارشد دولتی، بلکه مردم عادی نیز امروز با اشتیاق به این صحبت‌ها توجه می‌کنند و این خود پایه‌های ایجاد اجماع قاطع میان مردم و حکومت را برای تقویت اقتصاد دانش‌بنیان محکم‌تر می‌کند... به همین نسبت شرایط خطیر زیست‌محیطی که بر اقلیم ایران حاکم شده نیز امروز بیش از آنکه مربوط به مجامع علمی و تخصصی باشد، بحث روز جامعه و حکومت است. نمی‌توان از پس چالش‌هایی چون آلودگی هوا، یا تغییرات اقلیمی برآمد، مگر اینکه با آن به مثابه یک مسأله ملی مواجه شد و تمام توان و نیروی جامعه را برای آن بسیج کرد.

تجربه‌ای که امروز از توسعه علم و فناوری نانو یا فناوری هسته‌ای هوا و فضا به دست آمده، قطعاً اسباب خوشبختی و غرور است، اما باید آگاه، بلکه مواظب باشیم که لطف و برکت این دستاوردها، صرفاً احساس غرور و رضایت درونی نباشد. چنانکه رهبر انقلاب نیز در بازدیدشان از نمایشگاه دستاوردهای علمی و فناوری معاونت» بر این مسأله تأکید کردند و «مغرور نشدن» و «قانع نبودن به وضع موجود و پیشرفت‌های حاصل شده» را از عوامل تداوم حرکت پر شتاب علمی خواندند و گفتند: «درست است که امروز سطح استعداد جوانان ایرانی و آهنگ شتاب علمی کشور از متوسط دنیا بسیار بالاتر است و به‌عنوان نمونه ایران رتبه هفتم دنیا را در فناوری نانو دارد، اما به‌دلیل عقب‌ماندگی تاریخی کشور در زمینه علم، باید رشد علمی با شتاب روز افزون ادامه یابد.»

دستاوردهای امروز، بیش از هر چیز باید الگو و انگیزه برای اقدامات و فعالیت‌های علمی ما در آینده باشد. به حال ناگزیریم از چالش‌هایی که در عرصه‌های مختلف پیش روی‌مان گسترده است، عبور کنیم که به سلامت خواهیم کرد. خوشبختانه تجربه توفیقات‌مان هم نشان داده که اتفاق نظر ما برای گشودن دروازه‌های جدید، وجه ضمان توفیقات پایدار آینده‌مان است که فرمود: «آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت».

  • استفاده درست از سرمايه‌هاي معنوي انقلاب

نجفقلي حبيبي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد؛۱۵ بهمن

تاريخ تحولات انقلاب اسلامي، از بدو شروع نهضت تا مراحل پيروزي و بعد از آن زمينه‌ساز ايجاد و تثبيت سرمايه‌هاي اجتماعي گران سنگي براي كشور و ملت بوده است. سرمايه‌ها در حقيقت در هر نظام سياسي و ساختار فرهنگي اصلي‌ترين داشته‌هاي يك جامعه محسوب مي‌شوند. ما به مدد حركت انقلابي مردم از سال ٤٢ به بعد توانسته‌ايم داشته‌هايي چون سياست‌ورزي اسلامي، ايثارگري ملي و مذهبي و شهداي انقلاب و دفاع مقدس را در قالب پشتوانه‌هاي فرهنگي ، سياسي و اجتماعي خود به دست بياوريم. بايد توجه داشته‌ باشيم كه پيش از آن كشور ما يا اساسا چنين سرمايه‌هاي معنوي را در اختيار نداشت يا اگر داشت، معدود به موارد انگشت‌شماري مي‌شد كه شمول اجتماعي گسترده‌اي به مانند آنچه بعد از شروع نهضت و پيروزي انقلاب شاهد بوديم، نداشتند.

اساسا شعارهاي محوري انقلاب اسلامي ايران يعني شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» و همينطور «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» تنها در بستر بهره‌گيري و فعال‌سازي همين سرمايه‌هاي تازه ايجاد شده مي‌تواند پويايي لازم را پيدا كند. بزرگ‌ترين معضل ما از ديد نگارنده، كاناليزه كردن همين امكانات و سرمايه‌هاي معنوي و اجتماعي انقلاب در بستر رقابت‌هاي جناحي داخلي است. موضوعي كه بايد اعتراف كرد همه جناح‌ها در پيدايش اين وضعيت مقصر و دخيل هستند.

بستر‌سازي حكومت ديني بر پايه استقلال و آزادي يك دو وجهي را ترسيم مي‌كند كه در حوزه سياست‌خارجي رويكردي استقلال‌طلبانه دارد و در حوزه داخلي آرماني آزاديخواهانه. ضمن اينكه هر دو اين وجوه زير سايه ساختار و چتري به نام «جمهوري اسلامي» معناي خود را پيدا مي‌كنند. حال در چنين بستري سرمايه‌هاي اجتماعي ما و پتانسيل‌هاي عمومي ايجاد شده در فرآيند پيروزي و تثبيت انقلاب، عموما بايد در وجوه ملي خود به كارگيري شوند تا بتوانند متضمن وجه استقلال كشور و نظام سياسي باشند؛ چيزي كه خلأ آن در دوران شاهنشاهي از عوامل اصلي نارضايتي عمومي بود. كاناليزه كردن اين سرمايه‌ها در مسير منافع جناحي از يك سو موضوع آزادي داخلي را خدشه‌دار كرده و از سوي ديگر منافع ملي و  استقلال كشور را از حالت عمومي به سمت ترجيحات گروهي سوق دهد. اين موضوع يكي از اصلي‌ترين آسيب‌هايي است كه بايد براي پاك شدن دامن انقلاب از آن تلاش و جديتي در كار باشد. ضمن آنكه بايد بپذيريم كه براي تداوم قدرتمند انقلاب و آرمان‌هاي آن ناگزير هستيم كه از مرحله توجه صوري به مفاهيم و آرمان‌هاي انقلاب گذر كنيم.

به طور مثال ايده يك حكومت با شاخصه‌هاي جمهوريت و اسلاميت نيازمند توجه به عمق هر دوي اين مفاهيم است. بيش از سه دهه بعد از پيروزي انقلاب، علني شدن برخي فسادهاي اقتصادي زنگ خطري جدي است براي اينكه نسبت به تعميق ارزش‌هاي اسلامي و حاكميت ديني در كشور، بسيار بيش از اين حساس و پيگير باشيم. قطعا وجود چنين موارد و پديده‌هايي در جامعه جداي از اينكه از هيچ‌وجه ديني و مذهبي برخوردار نيست، بلكه مي‌تواند آسيبي باشد به وجوه ديني جامعه و حاكميت. در چنين وضعيتي استفاده ملي از سرمايه‌هاي معنوي انقلاب در راستاي حركت به سمت تعميق ارزش‌هاي انقلابي در سطوح مختلف جامعه، نيازي است كه به‌شدت احساس مي‌شود.

کد خبر 286305

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ارتباطات و فناوری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha